گلوله آمد و گل ناگهان به خاک افتاد شگوفه کُشته...
گلوله آمد و گل ناگهان به خاک افتاد شگوفه کُشته...
گلوله آمد و گل ناگهان به خاک افتاد شگوفه کُشته...
تا شگوفه پلک زد در پنجهء پاییز بود تیرباران بود...
آتش بزن! آبم کن، مقصد که تو خوش باشی ای خوب!...
گلچینِ پاره های دل ماست باغچه یا گوردسته جمعی گل...
آمد بهار اما پشت دریچه آمد غچی به دیدن ما پشت...
تو فارغ از فکرمنی، من دیده در راه توام هق هق زده...
در دلم حرفیست اما دل ندارم تا بگویم من اگرحتا...
وقتی که باران میرسد ، بسیار یادت میکنم تا...
گفتم بهار نیست ، بهارانه آمدی شکرخدا، مسافر من !...
گاو همسایه در چمن چمن است باغ ما درمسیر سوختن...
چارسو خنجر تیز است، به یادت باشد حذف من حذف تو...