کجاست عطر نفس های یار؟ دق شده ام!
چقدر طول کشید انتظار، دق شده ام!
در انتظار قدیمی چه شور و شوقی بود
چقدر پشت صدای قطار دق شده ام
به مثل زیرِپل سوخته دلم تنگ است
برای زمزمه دربیروبار دق شده ام
به قاب پنجره عکس شگوفه را دیدم
اگرچه جشن گل سرخ شد، نخندیدم
بهارآمده پشت بهار دق شده ام
هنوز کافه نشین خیال های تو ام
دوچای سبز دگرهم بیار! دق شده ام!
.
از کتاب « دیوانه در قرنطین» سمیع حامد