رمان اندرکنشی ” کرونامه” ۱
رمان اندرکنشی ” کرونامه” ۱ . جیم ،مثل نانوا هنگام صفاکاری تنور دیواری، تا کمر در...
رمان اندرکنشی ” کرونامه” ۱ . جیم ،مثل نانوا هنگام صفاکاری تنور دیواری، تا کمر در...
تیرخوردن، بعد از آن گهواره را تا گور بُردن مرگ براین زندهگانی! مرگ بر اینگونه مُردن! کس چه میداند...
سه شعر از کتاب قدیمی ” بگذار شب همیشه بماند!” -۱- مباد گریه کنید! در این حظیرهء متروک...
چقًدراین فاجعه پیچیده،این پرونده مشکل بود که قاتل درمیانِ کُشته های خویش شامل بود نمیدانم چه دردی...
خیراست اگر گذشته فصل شگفتن من یک برگ هم نمانده بی زخم در تن من خیراست اگر بخشکم، اما چرا، ندانم!...
دو غزل از کتاب قدیمی ” آبستن از آبی” -۱- از دست و پای خسته شکستیم سلسله بستیم با...
دریاچهء خفته را خروش انگیزم در برزخ انجماد آتش ریزم با شاهرگ خویش به دیوار زمان شبنامهء آفتاب را...
به چه جادهء خیالی گل آرزو فشانم به کدام کوچه – حامد!- بروم غزل بخوانم؟ نه امید آنکه باری...
سپیده در نفس سرد شب تپید و شکست ز برج حادثه خورشید پرکشید و شکست ستاره یی که چراغ چریک شب ها بود ز...
کسی با خواندن شهنامه پهلوان نمیشود کسی با خواندن کلیات شمس عارف نمیگردد عاشق نمیشود با خواندن...
عشق در نخستین نگاه در ثانیه های سرنوشتساز یک مسابقه گولِ بازیگرمحبوب مان است بازی ها ادامه دارند...
گلچینِ پاره های دل ماست باغچه یا گوردسته جمعی گل هاست باغچه؟ در دود از درخت نشانی نمانده است...
عاشقانه میرسی خواب طلایی دیده ام شیرتوتِ اشک هایم را برایت چیده ام در گمان استم که غافلگیر میسازی...